علامتهای شيعه
29 مرداد 1402رابطه ای میان زیارت امام حسین و معرفت امام
29 مرداد 1402سؤال نهم:
چه رابطه ای بین زیارت اربعین و موضوع مهدویت وجود دارد؟
برای کشف ارتباط زیارت اربعین با موضوع مهدویت، باید به متن زیارتنامۀ اربعین مراجعه کنیم. قسمت پایانیِ متن زیارت اربعین به روایت امام صادق(علیه السلام) چنین است:
«وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا، وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ [أَجْسَامِكُمْ] وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ».[1]
بازخوانی پیامهای آینده گرایانۀ زیارت اربعین و توجه ویژه به بحث مهدویت
اوّل: گواهی دادن به امامان پس از امام حسین(علیه السلام) که فرزندان ایشان هستند و گواهی دادن به نظام امامت دوازدهگانه: وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ؛
دوم: ایمان داشتن به امامان و یقین داشتن به بازگشت ایشان و گواهی دادن به «ظهور» و «رجعت»: أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ.
نکات
- در این قسمت از زیارت، به صورتی غیر مستقیم نیز اشاره می شود که امام حسین(علیه السلام) رجعت خواهد کرد.
گفتنی است که پس از ظهورِ امام زمان(علیه السلام)، هنگامی که آن حضرت رسالت جهانیِ خویش را انجام داد و عدل و داد را به صورت کامل بر پا کرد؛ بر اساس بسیاری از روایات، ادامۀ نهضت جهانی امام عصر(علیه السلام) با سیدالشهدا(علیه السلام) خواهد بود؛ یعنی ایشان به دنیا باز میگردند. همچنین آن کسی که بر حضرت مهدی(علیه السلام) نماز میخواند و ایشان را کفن و دفن میکند، امام حسین(علیه السلام) است.[2] آن وقت اصحاب سیدالشهدا(علیه السلام) هم برمی گردند، یزید بن معاویه و اصحابش نیز بازمیگردند، و در دنیا یک بار انتقام خونِ این مظلومان گرفته میشود،[3] و در آخرت نیز انتقام نهایی از آن ظالمان گرفته خواهد شد.
- دین اسلام به عنوان کاملترین دین، دارای چهار مرحلۀ اساسی است که عبارتند از: مرحلۀ آغاز، مرحلۀ کمال، مرحلۀ تثبیت و مرحلۀ پیروزی. اوّلین مرحله با «بعثت» پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) شروع شد و در حدود 23سال طول کشید. مرحلۀ دوم نیز با «امامت و ولایتِ» امیرالمؤمنین(علیه السلام) در روز غدیر شروع شد و تا ظهور حضرت حجت(علیه السلام) ادامه مییابد. در سومین مرحله، دین اسلام، با «شهادت امام حسین(علیه السلام)»، به تثبیت رسید و سلسلۀ امامت در فرزندانِ سیدالشهدا ادامه یافت. مرحلۀ چهارم نیز با «ظهور امام عصر(علیه السلام)» آغاز میشود و دین اسلام در دوران حکومت ایشان، به پیروزی نهایی خواهد رسید.[4] پس از ایشان، «رجعت» و حکومت امامان معصوم: خواهد بود و بعد از حکومت آخرین امام معصوم، قیامت برپا خواهد شد.
سوم: آمادگی برای یاری امام زمان(علیه السلام): وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ؛ بر بستر این آموزه هاست که زیارت اربعین با تعهدگیری از زائر دربارۀ نصرت در بستر زمان شناسی به پایان میرسد.
بنایراین در این ساختار و هندسه از دوگانه اعتقاد به امامت، و ضرورت ولایتمداری روزآمد بر مدار ولیّ زمانهای که امتداد امام حسین(علیه السلام) است، سخن گفته شده و توسط زبان حال زائر مورد تأکید قرار میگیرد و برای این که در امام شناسی از تبار حسین بن علی(علیه السلام) زائر دچار اشتباه و خطا نشود، ضمن تأکید بر همانندی کامل امامان بعدی با امام حسین از جهت مقام امامت، بر دو مسألۀ غیبت و رجعت هم تأکید و تصریح می شود تا نشانی برای امام پایانی باشد.
پس زیارت اربعین، زیارتی است که به صورت مستقیم سخن گفتنِ زائر با امام حسین(علیه السلام) را در دستور کارِ خود دارد. ولی در لایۀ درونی خود، بهانه و زمینۀ این سخن گفتن را تعهدات فرامتنیِ زائر قرار می دهد؛ تعهداتی که فراتر از مسألۀ عاشوراست و رویکرد آینده گرایانه دارد و در یک کلام، مبتنی بر مهدویت و انتظارِ شیعی است.
مهمترین پیوند عاشورا با ظهور
مهمترین پیوند امام مهدی(علیه السلام) با حماسۀ حسینی، مسألۀ «انتقامِ مقدس» و خونخواهی(طلب ثار) از جریان تاریخی است که واقعۀ خونین کربلا را به وجود آورد و هدفش نابودی اسلام بود. بدین جهت یکى از القاب حضرت مهدى(علیه السلام)، «منتقم» است.
در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت، مطالب زیادى در سخنان اهل بیت: وارد شده است. به عنوان نمونه، ابو حمزه ثُمالى گويد: از امام باقر(علیه السلام) پرسيدم: اى فرزند رسول خدا، آيا همۀ شما قائم و به پا دارندۀ حق نيستيد؟ فرمود: «بلى»، عرض كردم: چرا حضرت مهدى(علیه السلام) را قائم ناميده اند؟ فرمود: «هنگامى كه جدم حسين(علیه السلام)كشته شد، فرشتگان گريستند و ضجّه زدند و به درگاه الهى ناليدند و گفتند: اى خدا و اى سرور ما، آيا از كسى كه برگزيده و فرزند برگزيده و بهترين خلق تو را كشته، غافل هستى؟ خداوند بلند مرتبه به ايشان وحى فرمود: اى فرشتگان من، آرام باشيد، قسم به عزت و جلال خودم، از قاتلان او انتقام خواهم گرفت اگر چه در زمان بعد باشد، سپس امامانی كه از فرزندان حسين(علیه السلام) هستند را به ايشان نشان داد، آنها خوشحال شدند، در بين فرزندان حضرت، يكى از آنان ايستاده و نماز مىخواند، پس خداوند بلند مرتبه فرمود: بِذَلِكَ الْقَائِمُ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ؛[5] با اين قائم از آن قاتلان انتقام خواهم گرفت».
بنابراین تردیدی باقی نمیماند که امام زمان(علیه السلام) در هنگام ظهور، به خونخواهی جدّ مظلومش برمیخیزد و انتقام امام حسین(علیه السلام)را از قاتلانش میگیرد.
با مقایسۀ زیارت اربعین با زیارت عاشورا میتوان نتیجه گرفت که زیارت اربعین ساختاری همچون زیارت عاشورا دارد؛ چرا که در زیارت عاشورا نیز جملاتی وجود دارد که زائر در پی خونخواهیِ امام حسین(علیه السلام)به همراه امام منصور است؛ چنان که در زیارت عاشورا میخوانیم:
«فَأَسْالُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ اَکْرَمَنی بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ9؛[6] پس، از خداوندی که مقام تو را گرامی داشته و مرا به واسطۀ تو عزت و کرامت بخشیده است، درخواست میکنم که خونخواهیِ تو را با امامی پیروزمند و یاری شده از خاندان محمد (درود خدا بر او و خاندانش باد) به من روزی کند».
«وَ اَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکُم مَعَ اِمامٍ مَهْدِيٍّ (هُدیً) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْکُمْ؛[7] و این که خونخواهی شما را روزیِ من قرار دهد به همراه یک پیشوای هدایت و راستی و پیشوای نمایان و گویای به حق که از شما (اهلبیت) است».
بنابراین، هم در فرهنگ سازیِ عاشورایی و هم در فرهنگ سازیِ اربعینی، ریشه در سیره و سنت امامان معصوم دارند. سند چشم اندازی مشترک برای هر دو رویداد تعریف شده است و در حقیقت، اربعین یک طرح کوتاه مدتِ راهبردی برای راهبریِ زائران به سوی آینده و انتقالشان از عاشورای حُزن به عاشورای حماسه و انتقام است و آنگاه تجمیع عاشورا و اربعین، توجه دهیِ عاشقان و زائران حسینی به چشم انداز بلند مدتی است که باید در فرهنگ حسینی مورد توجه قرار بگیرد؛ در حقیقت، وقتی گفته میشود که تشیع بر دوبال سرخ عاشورا و سبز مهدویت استوار است؛ عنصر و رویدادی که حلقۀ پیوند بین این دو را برقرار می کند، اربعین است؛ چرا که اربعین به عاشورا امتدادی میدهد که به ظهور ختم می شود.
پیوندها در یاریِ امام معصوم
زائری که در ایام اربعین، وارد جمع عظیم راهپیمایان حسینی میشود، فقط در زمان حال در جمع یاوران امامان قرار نمیگیرد؛ بلکه او زائری برآمده از اصحابُ الحسینِ تاریخ است و مقصدش اصحابُ المهدی در آینده است. پس او اگر ادعای یاوری یا علامت یا نشانِ شیعی بودن را دارد، باید بداند که ادعایش در فضای خلأ نیست و او قطرهای از جریانی تاریخی و مهم است که دو طرف مبدء و مقصدِ خیلی خاص دارد.
پس هر یک از زائران حسینی که با آرزوی یاری کردنِ امام زمانِ خویش گام برمی دارند؛ در میانۀ دیروز شفاف و آیندۀ روشن قرار دارند؛ یاورانی که در بحرانی ترین شرایط دیروز و در سختترین و عظیمترین مأموریتهای آینده،[8] امام زمان خویش را هرگز تنها نگذاشتند و تنها نخواهند گذاشت. بنابراین، در بسترهای حضور در اربعین، باید خود را در زمانِ حال به مرتبۀ یاوران دیروزِ عاشورا و فردای ظهور برسانند. پیش شرط این رشد و تعالی، شناسایی پیوندهای حسینی مهدوی در زمینۀ یاری و نصرت است(وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ).
زائر وقتی در پیاده رویِ اربعین حاضر می شود، باید با درک دیروز و فردای یاران اهل بیت:، در زمان حال رسالتی سنگین پیشِ روی خود ببیند و بداند که به دلیل قرار گرفتنش در دوران آخرالزمان، در شرایط سختی زندگی میکند؛ زیرا هم از سوی خداوند، پیوسته مورد امتحان قرار می گیرد و هم وسوسه های شیطان به نهایت مرتبۀ خود رسیده و جاذبه های دنیای آخرالزمانی و همچنین خطر مدعیان انحرافی نیز پیشِ روی او قرار گرفته است. حال در این شرایط، تنها راه نجاتش، نگاه دوسویه به دیروز و فردا به هدف الگوگیری برای امروز و زمان حال خویش است.
مهمترین دستآورد اربعین
یکی از دستاوردهای مهمِ اربعین شیعی برای عاشورا و حتی برای مهدویت، جلوگیری از تبدیل شدن این دو ارزش بزرگ شیعی(عاشورا و ظهور)، به باورهای تاریخی و ماندن در خاطرات تاریخی است؛ چرا که اربعین از یک سو به پویا سازیِ عاشورا کمک میکند و از سوی دیگر، در مقابل نگاههای گذشته گرایانه به مهدویت می ایستد. بدین جهت کسی که در اربعین است، در برزخی بین عاشورا و ظهور است؛ یعنی اربعین، زائر حسینی را از عاشورای تاریخی جدا میسازد و او را به عاشورای ظهور آدرس میدهد و همین در برزخ بودن، حالت انتظاری پیوسته در او ایجاد میکند تا طالب رسیدن به ظهور باشد؛ البته زائر در عین حال میداند که به ظهور نمیرسد جز با بازگشت به عاشورای تاریخی؛ یعنی با بازخوانیِ ارزشهای فطری و انسانیِ عاشورای تاریخی، به راهبردهای جهانیسازیِ پیامها بیندیشد و این اربعین است که مأموریت عاشورا اندیشی و جهانی سازیِ پیام عاشورایی با هدف انتظارِ ظهور را به عهده می گیرد.
مهمترین مأموریت زائر اربعین
در مقایسه بین امام حسین و امام مهدی(علیهما السلام)، باید گفت که در روایت معروف نبوی آمده که امام حسین(علیه السلام)، «مِصباح» است؛[9] یعنی چراغ هدایتی در ظلمتهای جاهلیتِ پس از سقیفه تا جاهلیتِ فراگیر آخرالزمانی است که راه را نشان می دهد؛ همچنین بر اساس آیات و روایات، حضرت مهدی(علیه السلام)، «صبح» است؛[10] یعنی با ظهور امام زمان(علیه السلام)و طلوع آفتاب مهدوی، ظلمتها و تاریکی های سراسر کُرۀ زمین زدوده می شود و روشنایی، همۀ عالم را فرا میگیرد.
با این توصیف، اربعین در بین «مصباح» و «صبح» قرار دارد؛ یعنی وقتی چراغِ هدایتِ حسینی به دست زائر رسید، دیگر درنگ و در جا زدن و خوف و ترس از تاریکی جایز نیست؛ زیرا با در دست داشتن چراغ، دیگر ترسی از گمراهی نخواهد داشت.
در این صورت، در جا زدن و ماندن و به انتظار نشستن جایز نیست؛ بلکه با الگوگیری از اصحابُ الحُسین و اصحابُ المهدی باید حرکت را آغاز کند؛ حرکتی که نور امام حسین(علیه السلام) را به جهانیان نشان دهد و به نور وارث حسین(علیه السلام) دعوتشان کند و این مهمترین مأموریت زائر اربعین است.[11]
منبع :مجید جعفرپور؛دانستنی های اربعین چهارده پرسش و پاسخ معرفتی دربارۀ اربعین؛قم: بیت الأحزان، 1401.
پی نوشتها:
[1] . تَهذیبُ الأحکام، شیخ طوسی، ج6، ص114.
[2]. امام صادق(علیه السلام) ذیل آیه 6، سوره إسراء فرمود: «أَنَّ الْحُسَيْنَ قَدْ خَرَجَ فِي أَصْحَابِهِ حَتَّى لَا يَشُكَّ فِيهِ الْمُؤْمِنُونَ،
وَ أَنَّهُ لَيْسَ بِدَجَّالٍ وَ لَا شَيْطَان،ٍ الْإِمَامُ الَّذِي بَيْنَ أَظْهُرِ النَّاسِ يَوْمَئِذٍ فَإِذَا اسْتَقَرَّ عِنْدَ الْمُؤْمِنِ أَنَّهُ الْحُسَيْنُ، لَا يَشُكُّونَ فِيهِ، وَ بَلَغَ عَنِ الْحُسَيْنِ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ بَيْنَ أَظْهُرِ النَّاس،ِ وَ صَدَّقَهُ الْمُؤْمِنُونَ بِذَلِكَ، جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ، فَيَكُونُ الَّذِي يَلِي غُسْلَهُ وَ كَفْنَهُ وَ حَنُوطَهُ وَ إِيلَاجَهُ حُفْرَتَهُ الْحُسَيْنَ، وَ لَا يَلِي الْوَصِيَّ إِلَّا الْوَصِيُّ، وَ زَادَ إِبْرَاهِيمُ فِي حَدِيثِهِ: ثُمَّ يَمْلِكُهُمُ الْحُسَيْنُ حَتَّى يَقَعَ حَاجِبَاهُ عَلَى عَيْنَيْهِ» (بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج51، ص56).
[3]. امام صادق7 فرمود: «إِنَ أَوَّلَ مَنْ يَكُرُّ إِلَى الدُّنْيَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍ8 وَ أَصْحَابُهُ، وَ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ وَ أَصْحَابُهُ، فَيَقْتُلُهُمْ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللِه7: (ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً)(سوره إسراء، آیه6) (التفسیر، عیّاشی، ج2، ص282، ح23؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج53، ص76).
[4]. خداوند در آیه55از سوره نور، وعدۀ تشکیل حکومت جهانی به تنها وارث عاشورا؛ یعنی امام عصر7 داده است.
[5]. «لَمَّا قُتِلَ جَدِّيَ الْحُسَيْنُ7 ضَجَّتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ، وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا، أَ تَغْفَلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَكَ وَ ابْنَ صَفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ؟ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ، قَرُّوا مَلائِكَتِي، فَوَ عِزَّتِي وَ جَلالِي، لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِينٍ، ثُمَّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ7 لِلْمَلَائِكَةِ، فَسُرَّتِ الْمَلَائِكَةُ بِذَلِكَ، فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ يُصَلِّي، فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: بِذَلِكَ الْقَائِمُ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ»( عللُ الشرایع، شیخ صدوق، ج1، ص160، بابُ العِلَّةِ الَّتي مِن أجلِها سُمِّيَ عَلِيُّ بن أبي طالب أميرَ المُؤمنين وَ العِلَّةِ الَّتي مِن أجلِها سُمِّي سَيفُهُ ذَا الفَقار وَ العِلَّةِ الَّتي مِن أجلِها سُمِّي القَائِمُ قائِماً وَ المَهدِيُّ مَهدِيّاً، ح1).
[6]. مصباحُ المتهجِّد، شیخ طوسی، ج2، ص774.
[7]. کاملُ الزیارات، ابن قولوَیه، 177؛ مصباحُ المتهجِّد، شیخ طوسی، ج2، ص775؛ المزار الکبیر، ابن مشهدی، ص483.
[8] . امام صادق7دربارۀ یاران امام زمان7می فرماید: «هُمُ النُّجَبَاءُ وَ الْقُضَاةُ وَ الْحُكَّامُ وَ الْفُقَهَاءُ فِي الدِّينِ؛ آنان فـرمـاندهان و قاضیان و حاکمان شرع و فقیهان دین هستند(دلائلُ الإمامة، طبری، ص562).
[9] . قال رسول الله9: «وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً، إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ فِي السَّمَاءِ أَكْبَرُ مِنْهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَكْتُوبٌ عَنْ يَمِينِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِينَةُ نَجَاةٍ»(عُیونُ أخبارِ الرِّضا(علیه السلام)، شیخ صدوق، ج1، ص60).
[10]. بر اساس آیه(إنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ)؛ البته وعده گاه (عذاب) آنها صبح است؛ آيا صبح نزديك نيست؟!(سوره حضرت هود، آیه81). صبح مىآيد و ندايى از آسمان، در پاسخ نالههاى انسان به بنبست نشسته در حلقوم جنگ درندهخو، برمى خيزد و جهان را متوجه خود مى كند، اين صدا اعلام مىدارد كه كليد رهايى انسان در دستِ مهدى عليه السّلام است. در آیه دیگر می فرماید: (وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ)؛ و گوش فرا ده (و منتظر ندا باش) روزى كه نداكننده از مكانى نزديك (و با نسبتى متساوى به همه بدنهاى متلاشى شده در پهنۀ گيتى) ندا درمى دهد(سوره ق، آيه41)؛ در روايتى امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: «اين صيحه از آسمان است و در آن منادى به اسم قائم و پدرش ندا مىدهد و نجات انسانها را بشارت دارد»(مُنتَخبَ الأثر، آیت الله صافی گلپایگانی، ج3، ص71).
[11] . اربعین؛ چیستی، چرایی، چگونگی، محمد رضایی آدریانی، ص73-95.