ارتباط زیارت اربعین با مهدویت
29 مرداد 1402بذل و بخشش خون قلب در زیارتنامۀ اربعین
29 مرداد 1402سؤال هشتم:
چه رابطه ای بین زیارت امام حسین(علیه السلام) و معرفت امام وجود دارد؟
کسب معرفت نسبت به امام، هم امری آسان و هم دشوار است؛ زیرا در نگاه اوّل، شناخت امام مطلبی ساده و ممکن به نظر می رسد، اما با نگاهی عمیق و محقّقانه، معرفت امام مطلبی بسیار دشوار و حتی دست نیافتنی به نظر می رسد. از این رو در روایات اهل بیت: بیان شده که دستیابی به کُنه و حقیقت معرفت امام برای افراد ناممکن است؛ چرا که یکی از جنبه های وجودی امام، جنبه ملکوتی و الهی امام است و عالم ملکوت، حقیقتی دور از فهم خاکیان دارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به سلمان و ابوذر فرمود: «وَ قُولُوا فِي فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ، فَإِنَّكُمْ لَنْ تَبْلُغُوا مِنْ فَضْلِنَا كُنْهَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا، وَ لَا مِعْشَارَ الْعُشْرِ؛[1] در بارۀ فضیلت و برتریِ ما هر چه مايليد بگویيد، به كُنه فضل ما نخواهيد رسيد، و حتّى يك صَدُمِ آن را نميتوانيد بيان كنيد».
امام رضا(علیه السلام) نیز درباره امام و امامت در مرو خطبه ای خواند و دربارۀ معرفت امام فرمود: «پس چه کسی می تواند به (حقیقت) شناخت امام برسد؟
يا انتخاب امام براى او ممكن باشد؟ دور است، در اين جا خِرَدها گمگشته، خويشتنداري ها بي راهه رفته، و عقلها سرگردان، و ديده ها بى نور، و بزرگان كوچك شده، و حكيمان گمگشته، و خردمندان كوتاه فكر، و خطيبان درمانده، و خردمندان نادان، و شعرا وامانده، و ادیبان ناتوان، و سخندانان درماندهاند كه بتوانند يكى از شؤون و فضائل امام را توصيف كنند، همگى به ناتوانى خودمعترف هستند. چگونه ممكن است تمام اوصاف و حقيقت امام را بيان كرد يا مطلبى از امر امام را فهميد و جايگزينى كه كار او را انجام دهد برايش پيدا كرد؟! ممكن نيست، چگونه و از كجا؟! در صورتى كه او از دستيازان و وصف كنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد، او كجا و انتخاب بشر؟! او كجا و خرد بشر؟! او كجا و مانندى براى او؟!…».[2]
امام هادی(علیه السلام) نیز در زیارت جامعه می فرماید: «مَوَالِيَّ لا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ، وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ، وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ؛[3] ای پیشوایان من(صفت کمالیه شما آنقدر است که) ثنای شما را نمی توان شمرد، و به کُنه مدح و توصیف قدر و منزلت شما نمی توان رسید».
امّا در یک نگاه کلّی می توان برای معرفت امام، پنج مرتبه در نظر گرفت که از کمترین حدّ شناخت تا عالی ترین مقامات معرفتی را شامل می شود؛ چرا که معرفت و شناخت، مفهومی کمّیت بردار است؛ به این معنا که شدّت و ضعف و مراتب بی شماری برای معرفت امام قابل تصوّر است، هم چنان که نور یک مفهوم کمّیت بردار بوده و می توان برای آن یک مرتبه ضعیفِ نور، مثل نور شمع، تا مرتبه قویِّ نور، مثلِ نور خورشید را تصور کرد؛ از این رو در باب معرفت امام، کسی که پیرو ایشان است می تواند معرفتی از نقطه نزدیک به صفر تا بی نهایت را کسب کند. این مراتب پنجگانه عبارتند از:
مرتبۀ اوّل: کم ترین حدّ معرفت امام(شناخت حداقلی)؛ مرتبۀ دوم: شناخت مشخصات و صفاتِ امام(شناخت علم و عصمت امام)؛ مرتبۀ سوم: سیره شناسی امام معصوم6 با هدف پیروی عملی؛ مرتبۀ چهارم: معرفت به مقام نورانیتِ اهل بیت:(شناخت خلقت نوری معصومان)؛ مرتبۀ پنجم: معرفتِ حقّ امام.
یکی از مراتب شناخت امام که بسیار مهم و ضروری است، «معرفتِ حقّ امام» است. در روایات، ادعیه و زیاراتِ معصومین:، بر معرفتِ حق امام یا به تعبیری روشن تر، بر به رسمیت شناختن امامان معصوم: به عنوان حجّت های الهی تأکید شده است: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «مَنْ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَحَبَّنَا، فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى؛[4]هر کس حقّ(و مقامِ) ما را بشناسد و ما را دوست بدارد، به تحقیق خداوند متعال را دوست داشته است». همچنین امام صادق7 از پدران خویش از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در ضمن حدیث مفصلی معروف به اربع مأة،[5] نقل فرمودند: «سِرَاجُ الْمُؤْمِنِ مَعْرِفَةُ حَقِّنَا؛[6]چراغِ(راهِ) مؤمن، معرفت و شناختِ حقّ ما (اهل بیت) است». در زیارت جامعه نیز خطاب به اهل بیت: می گوییم: «مُطِيعٌ لَكُمْ، عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِكُم؛[7] من مطیع شما (اهل بیت)، عارف به حقّ شما، و اقرار کننده به فضیلت و برتری شما هستم».
معرفتِ حقّ امام؛ یعنی عقیده داشتن به این که امام معصوم(علیه السلام)از سوی خدا معرّفی شده و امر و نهیِ او الهی و دارای مقام «اِفتراضُ الطّاعَه» است؛ این مقام که در قرآن با عنوان «مُلک عظیم» تعبیر شده است؛[8] معرفتی است که باید عقیده داشت اطاعت از امام بر همگان واجب است. برای آشنایی بیشتر با «معرفت حقّ امام» به دو روایت زیر توجّه شود:
روایت اوّل
حمزةِ بن حُمران گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «يُقْتَلُ حَفَدَتِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِي مَدِينَةٍ يُقَالُ لَهَا طُوسُ؛ مَنْ زَارَهُ إِلَيْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ، أَخَذْتُهُ بِيَدِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ، وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ؛ نوۀ من در خراسان در شهرى به نام طوس به قتل مىرسد، هر كس به زيارت او رود و به حقّ او عارف باشد (مقام او را بشناسد)، روز قيامت، من دست او را گرفته داخل بهشتش خواهم كرد، هر چند از اهل گناهان بزرگ باشد». حمزة بن حُمران گويد: عرض كردم: فدايت شوم، عرفان حقّ او چيست؟ فرمود: «يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ، غَرِيبٌ شَهِيدٌ؛ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِينَ شَهِيداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ6 عَلَى حَقِيقَةٍ؛[9] بداند كه او امام مُفتَرضُ الطّاعه است(يعنى کسی که اطاعتش بر همه واجب باشد)، و بداند كه او غریب و شهيد است، و هر كس با اين شناخت او را زيارت كند، خداوند اجر هفتاد شهيد از شهدائى كه به راستى و حقيقت در پيش روى رسول خدا6 كشته شدهاند به او عطا خواهد فرمود».[10]
روایت دوم
محمد بن سلیمان از محضر امام جواد(علیه السلام)دربارۀ مردی پرسید که بعد از انجام اعمال حج و درود سلام بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، به زیارت امیرالمؤمنین(علیه السلام) شرفیاب می شود و او را با معرفت زیارت می کند. راوی حدیث معرفت نسبت به حق امام را این گونه معرّفی میکند: «عَارِفاً بِحَقِّهِ يَعْلَمُ أَنَّهُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ؛[11] عرفان به حق امام؛ یعنی علم به این که امام7حجّت و برهان الهی بر مردم است و درگاه (رحمت) خداوند است که از آن درگاه (به شهر علم و ایمان) وارد می شوند».
پس از بیان تعریف و نقل روایاتِ معرفت حق امام، پنج روایت دیگر نقل می کنیم تا با فضیلت و ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)همراه با شناخت حق ایشان آشنا شوید:[12]
روایت اوّل
عبدالله بن عباس گوید: به محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شدم در حالی که [امام] حسن بر گردن ایشان، و [امام] حسین بر روی پای ایشان بود. هر دو را می بوسید و می فرمود: «خدایا، با هر کس که با این دو دوستی کند، دوست باش و با هر که با این دو دشمنی کند، دشمن باش». سپس فرمود: «ای ابن عباس، گویی او را می بینم در حالی که محاسنش از خونش رنگین شده است؛ صدا می زند، اما جوابی نمی آید، کمک می طلبد، اما کمکی نمی شود». عرض کردم: «ای رسول خدا، چه کسی چنین میکند؟» فرمود: «بد نهادان از امت من؛ آنها را چه شده است؟! خداوند شفاعت مرا به آنان نرساند». سپس فرمود: «ای ابن عباس، هر کس او را با شناختِ حقش زیارت کند، برایش هزار حج و هزار عمره نوشته شود. بدان که هر کس او را زیارت کند، مثل این است که مرا زیارت کرده است و هر کس مرا زیارت کند، همانند کسی است که خدا را زیارت کرده است و حق زائر بر خداوند این است که او را با آتش(جهنم) عذاب نکند».[13]
روایت دوم
بشير دهّان گوید: محضر مبارك امام صادق عليه السّلام عرض كردم: خیلی وقتها زيارت حجّ از من فوت شده، پس در روز عرفه به زيارت قبر امام حسين عليه السّلام مى روم؛ از نظر شما چگونه است؟ حضرت فرمود: «اى بشير، عمل نيك و پسنديدهاى انجام دادهاى؛ هر مؤمن كه در غير روز عيد به زيارت قبر حسين بن على عليهما السّلام برود در حالى كه به حقّ آن حضرت عارف و آگاه باشد، خداوند متعال ثواب بيست حجّ و بيست عمرۀ قبول شده و اجر بيست مرتبه جنگ با دشمنان خدا در معيّت پیامبر مرسل يا امام عادل برايش مىنويسد و كسى كه در روز عيد به زيارت قبر مطهّرش برود، خداوند متعال ثواب صد حج و صد عمره و صد مرتبه جنگ با دشمنان خدا در ركاب پیامبر مرسل يا امام عادل براى او قرار میدهد و كسى كه در روز عرفه با عرفان به حق آن حضرت به زيارت قبر مطهّرش برود، خداوند منّان ثواب هزار حج و هزار عمرۀ مقبول و هزار مرتبه جنگ کردن با دشمنان خدا در ركاب پیامبر مرسل يا امام عادل به او مىدهد».[14]
روایت سوم
حسين بن محمّد قمّى گوید: امام کاظم(علیه السلام)فرمود: «كمترين ثوابى كه به زائر امام حسين عليه السّلام در شطّ فرات مى دهند؛ به شرطى كه عارف به حقّ و حرمت و ولايت آن حضرت باشد، اين است كه خداوند متعال گناهان گذشتۀ دور و نزدیک او را مىآمرزد».[15]
روایت چهارم
صالح النّيلى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: «كسى كه به زيارت قبر امام حسين عليه السّلام برود و به حق آن حضرت عرفان و آگاهى داشته باشد، مانند كسى است كه سه حج با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم انجام داده باشد».[16]
روایت پنجم
محمّد بن ابى جرير قمّى گوید: از امام رضا عليه السّلام شنيدم كه به پدرم مى فرمود: كسى كه حضرت حسين بن على عليهما السّلام را زيارت كند در حالى كه به حق آن حضرت عارف و آگاه باشد، از هم صحبتهاى خداوند متعال بالاى عرش خواهد بود»، سپس اين آيه را قرائت فرمود: (إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ)؛[17] همانا پرهيزكاران در بهشتها و باغها و رودهاى جارى و وسعت زندگى و روشنى دائم خواهند بود. در جايگاهى راستين(جايگاهى در برابر ايمان و عمل راستين، يا تبلور و تجسم يافته از عقايد و كردار راستين) نزد سلطانى با كمال اقتدار.[18]
نکتۀ مهم: بنابراین روایات می توان گفت: هر چه شناخت زائر دربارۀ امام حسین(علیه السلام)بیشتر باشد، ثواب بیشتری برای او نوشته می شود.
منبع :مجید جعفرپور؛دانستنی های اربعین چهارده پرسش و پاسخ معرفتی دربارۀ اربعین؛قم: بیت الأحزان، 1401.
پی نوشتها
[1]. الکتاب العتیق، محمد علوی، ص74؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج26، 6.
[2]. «فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ، أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ، هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ، ضَلَّتِ الْعُقُولُ، وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ، وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ، وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ، وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ، وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ، وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاء،ُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ، وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ، وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ، وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ، وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ، أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ، وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ التَّقْصِيرِ، وَ كَيْفَ يُوصَفُ بِكُلِّهِ، أَوْ يُنْعَتُ بِكُنْهِهِ، أَوْ يُفْهَمُ شَيْءٌ مِنْ أَمْرِهِ، أَوْ يُوجَدُ مَنْ يَقُومُ مَقَامَهُ، وَ يُغْنِي غِنَاهُ، لَا كَيْفَ وَ أَنَّى؟ وَ هُوَ بِحَيْثُ النَّجْمُ مِنْ يَدِ الْمُتَنَاوِلِينَ، وَ وَصْفِ الْوَاصِفِينَ، فَأَيْنَ الِاخْتِيَارُ مِنْ هَذَا؟ وَ أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا؟ وَ أَيْنَ يُوجَدُ مِثْلُ هَذَا؟…؛(کافی، شیخ کلینی، ج1، ص201، بَابٌ نَادِرٌ جَامِعٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ وَ صِفَاتِهِ، ح1).
[3]. عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، شیخ صدوق، ج2، ص276؛ تهذیب، شیخ طوسی، ج6، ص99؛ المزار الکبیر، ابن مشهدی، ص532.
[4]. کافی، شیخ کلینی، ج8، ص129؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج75، ص226.
[5]. أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ7 عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ؛ همانا امیرالمرمنین7 در یک مجلس به اصحاب خویش، چهارصد باب(یا اصل) یاد داد از آنچه دین و دنیای مسلمان اصلاح می شود(خصال، شیخ صدوق، ج2، ص611).
[6]. همان، ص633؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج10، ص111.
[7]. المزار الکبیر، ابن مشهدی، ص530؛ زاد المعاد – مفتاح الجنان، علامه مجلسی، ص299.
[8]. اشاره به آیه(أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلىَ مَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَيْنَا ءَالَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالحِكْمَةَ وَ ءَاتَيْنَاهُم مُّلْكا عَظِيمًا)(سوره نساء، آیه 54). ابوبصیر گوید: امام باقر7ذیل این آیه فرمود:«الطَّاعَةَ الْمَفْرُوضَةَ؛ همان واجب بودن اطاعت ايشان است»(بصائرالدرجات، صفّار، ج1، ص35، باب17، ح2).
[9]. مَن لا يَحضُرُهُ الفَقيه، شیخ صدوق، ج2، ص584، ح3190.
[10]. امام رضا(علیه السلام) درباره شهادت، غربت و ثواب زیارت خود، این چنین فرمودند: «وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ شَهِيدٌ، فَقِيلَ لَهُ فَمَنْ يَقْتُلُكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ: شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ فِي زَمَانِي يَقْتُلُنِي بِالسَّمِّ، ثُمَّ يَدْفِنُنِي فِي دَارٍ مُضَيَّقَةٍ وَ بِلادِ غُرْبَةٍ؛ أَلَا فَمَنْ زَارَنِي فِي غُرْبَتِي، كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَجْرَ مِائَةِ أَلْفِ شَهِيدٍ، وَ مِائَةِ أَلْفِ صِدِّيقٍ، وَ مِائَةِ أَلْفِ حَاجٍّ وَ مُعْتَمِرٍ، وَ مِائَةِ أَلْفِ مُجَاهِدٍ، وَ حُشِرَ فِي زُمْرَتِنَا، وَ جُعِلَ فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجَنَّةِ رَفِيقَنَا؛[10] به خدا قسم هيچ يك از ما (اهل بیت) نيستيم مگر آنكه كشته شويم و به شهادت برسیم. پس به امام عرض كردند: ای فرزند رسول خدا، چه کسی تو را شهید می کند؟ فرمود: بدترين خلق خدا در زمان من، مرا به زهر شهيد مي كند، پس از آن مرا در خانه خالى و سرزمین غربت دفن مي كنند؛ آگاه باشيد! هر كه مرا در غربت زيارت كند، خداوند متعال براى او بنويسد اجر صد هزار شهيد و صد هزار صديق و راستگو و صد هزار حجكننده و عمرهكننده و صد هزار جهادكننده و او را در زمره ما محشور گرداند و او را در بهشت، رفيقِ ما در درجات بلند قرار دهد»(من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج2، ص585، ح3192).
[11]. عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، شیخ صدوق، ج2، ص258؛ مصباح المتهجّد، شیخ طوسی، ج2، ص820.
[12]. مرحوم ابن قولوَیه در کتاب خود، هفده حدیث دربارۀ فضیلت و ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)همراه با شناخت حق ایشان آورده است(رک: کامل الزیارات، باب54، ص138-141).
[13] . کفایةُ الأثر، خزّاز رازی، ص17؛ وسائلُ الشیعة، شیخ حُرّ عامِلی، ج14، ص452؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج36، ص286.
[14] . کامل الزیارات، ابن قولویه، باب70، ص169، ح1.
[15] . همان، باب54، ص138، ح3.
[16] . همان، ص140، ح16.
[17] . سوره قمر، آیات54-55.
[18] . کامل الزیارات، ابن قولویه، باب54، ص141، ح17.