3 شهریور 1402میخوام کوله بارو ببندم و بیامسیدرضا نریمانی می خوام کوله بارو ببندم بیام حرم دیگه طاقت نذاشته برام چشامو میبندم میبینم توی یه جاده به اسم نجف کربلام با یه نگاه […]
3 شهریور 1402میگن تو راه زیاده موکب حضرتسیدرضا نریمانی میگن تو راه زیاده ، موکب حضرت خوشا به حال اونکه ، باز شده دعوت میگن که اربعینه ، یه حالی داره دور و […]
3 شهریور 1402کاروان رفت و مانده ام در راه(نریمانی)سیدرضا نریمانی کاروان رفت و مانده ام در راه سهم من گشته اشک وسوز و آه بیچاره، من جامانده از عزیزان بیچاره، من جامانده از رفیقان […]