اربعین حسینی، تجلی زیارت و ولایت
8 شهریور 1402حجت الاسلام حامد کاشانی (سخنرانی)
9 شهریور 1402
متن پرسش:
یکی از نشانه های بطلان باور توسل، سیره نزدیکان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان اهل بیت (علیهم السلام) است. چرا که این بزرگواران هیچگاه به امامان اهل بیت (علیهم السلام) توسل نجسته و ایشان را واسطه قرار نداده و مستقیم از خود خداوند حاجات خویش را درخواست کردهاند.
پاسخ تفصیلی:
توسل از آموزههای اعتقادی شیعه و بسیاری از مسلمانان است. به اعتقاد شیعیان، اهمیت توسل برخواسته از دستور الاهی در قرآن[1] و نیز احادیث پرشماری که در منابع فریقین موجود است، می باشد.[2] در دعاها و زیارات ائمه(3) نیز مضامین توسل بسیار به چشم میخورد. برای مطالعه بیشتر در این موضوع به کتاب توسل نوشته دکتر عبدالعلی موحدی، انتشارات بنیاد فرهنگی امامت مراجعه کنید.
در دوره معاصر، وهابیها به پیروی از ابن تیمیه اشکالاتی را دربارهٔ توسل مطرح کردهاند که علمای شیعه و غالب اهل سنت این اشکالات را نپذیرفته و آنها را نقد کرده اند. اما در پاسخ اشکال فوق به چند روایت برای نقض این ادعا اکتفا میشود:
1.) توسّل جناب ابوطالب (علیه السلام) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
قبل از تولّد امام علی (علیه السّلام) در «مکّه» زلزلهی شدیدی رخ داد؛ به طوری که سنگهای بزرگ از «کوه ابوقبیس» جدا شده و به پایین پرتاب میشد. حضرت ابوطالب(ع) بر بلندیی آمد و گفت: «الهی و سیّدی اسئلک بالمحمدیّه المحمودة و بالعلویّة العالیّة و بالفاطمیّة البیضاء الا تفضلّت علی اهل التهامة بالرّحمة و الرأفة»[3]؛ پس همان زمان زمین آرام گرفت و مردم آن کلمات را حفظ کرده و در شداید و بلاها می خواندند؛ ولی جهت آن را نمی دانستند.
2.) امام صادق(علیه السلام) میفرماید: یک یهودی به خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد … و خطاب به او گفت: شما برتر هستید یا حضرت موسی بن عمران که خداوند با او صحبت کرد، بر او تورات را نازل کرد، معجزه عصا را به او داد، دریا را بر او گشود و … پیامبر در حالی که از بیان مستقیم برتری خود، اکراه داشت، فرمود: همانا حضرت آدم(علیه السلام) زمانی که آن اشتباه را انجام داد اینگونه توبه کرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا غَفَرْتَ لِی؛ خداوندا، همانا از تو مسئلت میجویم به حق محمد و آل محمد مرا ببخشی» سپس خداوند او را بخشید. همانا نوح زمانی که سوار بر کشتی بود و ترسید که غرق شود، چنین دعا کرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنَ الْغَرَقِ ؛ خداوندا، همانا از تو مسئلت میجویم به حق محمد و آل محمد برای اینکه مرا از غرق نجات دهی» پس خداوند آنها را نجات داد و همانا ابراهیم زمانی که در آتش افتاد چنین دعا کرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنْهَا؛ خداوندا، همانا از تو مسئلت می جویم به حق محمد و آل محمد مرا از این آتش نجات بخشی» پس خداوند آتش را بر او سرد کرده و او به سلامت از آنجا رهایی یافت. و زمانی که موسی عصا را انداخت … دعا کرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَمَّنْتَنِی؛ خداوندا، همانا از تو مسئلت میجویم به حق محمد و آل محمد مرا حفظ کنی، خداوند فرمود: نترس … ».[4]
3.) امير مؤمنان (عليه السلام) بعد از نماز ظهر به رسول خدا (صلي الله عليه وآله)، فرشتگان و انبياء توسل ميكردند و به واسطه آنها به درگاه خداوند تقرب ميجستند. مرحوم كليني با سند معتبر روايت را اينگونه آورده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ إِذَا فَرَغَ مِنَ الزَّوَالِ- اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ- بِمُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِمَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِين …
امام صادق عليه السلام فرمود: امير مؤمنان عليه السّلام بعد از اتمام نماز ظهر اين دعا را ميخواند: خداوندا به تو تقرّب مىجويم به وسيله جود و كرمت، تقرّب مىجويم به سوي تو به حقّ محمد (كه بنده تو و رسول تو است) و تقرّب ميجويم به وسيله فرشتگان مقرّبت و پيغمبران مرسلت.[5]
لازم به ذکر است که توسل حضرت علی (علیه السلام) به انبیاء و ملائکه دلیل بر برتری ایشان نسبت به حضرت نیست، چرا که در روایت (روایت شماره 5) توسل امام هادی (علیه السلام) به حائر سیدالشهداء(علیه السلام) میخوانیم که: حضرت در پاسخ فردی که سوال کرده بود که چرا امام با وجود اینکه مقامشان افضل از حائر هست به این مکان توسل میکنند؛ فرموده بودند: به او بگو: رسول خدا از بیت الله الحرام و حجر الاسود افضل بودند ولى در عین حال دور بیت طواف مىکرده و حجر را استلام مىفرمودند. با توجه به این فرمایش امام و اینکه دستورالعمل امامان به این نحوه از توسل، دیگر جای سوالی باقی نمی ماند.
3.) توسل امام سجاد عليه السلام به اهل بيت:
در موارد متعدد از دعاي صحيفه سجاديه آمده است كه امام سجاد (عليه السلام) به پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) متوسل شده و در يكي از دعاهايش (دعاي 87) اين گونه ميفرمايد:
إنا نتوسل إليك بمحمد صلواتك عليه وآله رسولك ، وبعلي وصيه ، وفاطمة ابنته ، وبالحسن والحسين ، وعلي ومحمد وجعفر وموسى وعلي ومحمد وعلي والحسن والحجة عليهم السلام أهل بيت الرحمة .(خدايا) به واسطه محمد (صلي الله عليه وآله) پيامبرت و به وسيله علي وصي او، فاطمه دختر او، به حسن و حسين، علي، محمد، جعفر، موسي، علي بن موسي، محمد، علي، حسن بن علي و حجت (عليهم السلام) كه اهل بيت رحمت هستند، به سوي توسل ميجويم.[6]
4.) توسّل امام باقر (علیه السّلام) به حضرت فاطمه (علیهاالسّلام)
حضرت امام محمّد باقر (علیه السّلام) هرگاه تب، طاقتش را می ربود، آب خنکی طلب می کرد و وقتی که آب به دستش می رسید و جرعه ای از آن را می نوشید، لحظه ای از نوشیدن باز می ماند و سپس با صدای بلند به حدّی که بیرون خانه نیز شنیده می شد از ته دل، مادرش حضرت زهرا (علیهاالسّلام) را صدا می کرد و می فرمود: «فاطمه! ای دختر رسول خدا!» و بدین گونه خود را از سوز تب نجات می داد و بر خویش مرهمی می نهاد و جان و روح خود را با یاد محبوب و توسّل به آن حضرت، آرام و عطرآگین می نمود.[7]
5.) توسل امام هادی به امام حسین(علیه السلام)
أَبُو هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیُّ قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ هُوَ مَحْمُومٌ عَلِیلٌ فَقَالَ لِی یَا أَبَا هَاشِمٍ ابْعَثْ رَجُلًا مِنْ مَوَالِینَا إِلَى الْحَائِرِ یَدْعُو اللَّهَ لِی فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَاسْتَقْبَلَنِی عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ فَأَعْلَمْتُهُ مَا قَالَ لِی وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلَ الَّذِی یَخْرُجُ فَقَالَ السَّمْعَ وَ الطَّاعَةَ وَ لَکِنَّنِی أَقُولُ- إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنَ الْحَائِرِ إِذْ کَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ فِی الْحَائِرِ وَ دُعَاؤُهُ لِنَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنْ دُعَائِی لَهُ بِالْحَائِرِ فَأَعْلَمْتُهُ ع مَا قَالَ فَقَالَ لِی قُلْ لَهُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَفْضَلَ مِنَ الْبَیْتِ وَ الْحَجَرِ وَ کَانَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یَسْتَلِمُ الْحَجَرَ وَ إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى بِقَاعاً یُحِبُّ أَنْ یُدْعَى فِیهَا فَیَسْتَجِیبَ لِمَنْ دَعَاهُ وَ الْحَائِرُ مِنْهَا.»[8]
ابوهاشم جعفری میگوید بر امام هادی(علیه السلام) وارد شدم در حالی که حضرت تبدار و بیمار بودند به من فرمودند: اى ابا هاشم شخصى از دوستان ما را به حائر بفرست تا برایم دعاء کند، از نزد آن حضرت بیرون آمدم در این هنگام با على بن بلال مواجه شدم فرموده حضرت را برایش بازگو نموده و از وى راجع به شخصى که حضرت فرمودهاند درخواست کرده و جویا شدم.
على بن بلال گفت: شنیدم و اطاعت مىکنم ولى مىگویم: حضرت خودشان از حائر افضل و برتر هستند زیرا ایشان به منزله کسى است که در حائر مىباشد (یعنى حضرت سیدالشهداء) و دعاء آن جناب براى خودشان افضل و برتر است از دعاء من براى ایشان در حائر. من محضر امام علیهالسّلام مشرف شده و حرف على بن بلال را خدمتش عرض کردم، حضرت به من فرمودند: به او بگو: رسول خدا از بیت و حجر الاسود افضل بودند ولى در عین حال دور بیت طواف مىکرده و حجر را استلام مى فرمودند، خداوند متعال بقاع و مواضعى دارد که مى خواهد در آن جاها خوانده شود تا دعاء، دعاکننده را مستجاب فرماید و حائر از جمله این مواضع مىباشد.
6.) توسل هشام بن سالم به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
بعد از شهادت امام صادق (عليه السلام) هشام بن سالم در مدينه آمد و به خاطر ترديدي كه برايش پيرامون امام بعدي پيش آمده بود، به قبر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) استغاثه كرد و با اين توسل حجت خداوند و امام زمانش برايش روشن شد. اين روايت را محمد بن جرير طبري با سند صحيح اينگونه نقل كرده است:
… فخرجت من عنده إلى قبر رسول الله (صلى الله عليه وآله) مستغيثا برسول الله ، فقلت : يا رسول الله ، إلى من ؟ إلى القدرية ؟ إلى الحرورية ؟ إلى المرجئة ؟ إلى الزيدية ؟ …[9]
هشام بن سالم ميگويد: بعد از شهادت امام صادق عليه السلام بر عبد الله بن جعفر بن محمد (پسر امام صادق عليه السلام) وارد شدم كه ادعاي امامت داشت. از او پرسيدم صد درهم چه مقدار زكات دارد؟ گفت: پنج درهم. گفتم: زكات پنجاه درهم چه مقدار ميشود ؟ گفت: دو درهم و نيم گفتم هيچ يكي از امت اين گونه فتوا نداده اند.
بيرون آمدم و به سوي قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله رفتم و به آن حضرت توسل و استغاثه نمودم و عرضه داشتم اي رسول خدا! به چه كسي پناهنده شوم؟ به قدريه؟ حرويه؟ مرجئه؟ زيديه؟ در اين هنگام بود كه فرستاده ابو الحسن عليه السلام که يك پسر كمتر از پنج سال بود، به سوي من آمد و گفت: مولايت موسي بن جعفر (تو را طلب نموده) ايشان را اجابت كن. نزد آن حضرت رفتم، وقتي مرا در صحن خانه ديدند اينچنين سخن آغاز نمودند: اي هشام ؟ عرض كردم بلي. فرمود: نه به سوي قدريه، نه به سوي مرجئه و حروريه و زيديه بلكه به سوي ما بيا.
عرض كردم شما صاحب امر من هستي. از محضر ايشان سؤالاتم را پرسيدم و ايشان تمام موارد را پاسخ دادند.
طبق اين روايت توسل و استغاثه به خود اولياء الهي جايز است: مستغيثا برسول الله؛ علاوه بر آن، روايت تقرير امام معصوم (عليه السلام) را نيز بيان ميكند، اگر توسل جايز نبود، چرا كه امام كاظم (عليه السلام) براي هشام نفرمود: چرا رفتي به رسول خدا استغاثه كردي؟ اما آن حضرت نه تنها منع نكرد و كار او را تقبيح نكرد، بلكه اين توسل را تقرير كرد.
بنابر روایات یاد شده:
اولا: ائمه طاهرين (عليهم السلام) و انبیای الهی به رسول خدا صلي الله عليه وآله و فاطمه زهرا سلام الله علیها توسل كردهاند.
ثانيا: شيعيان نيز به رسول خدا در زمان ائمه متوسل شده اند و اين توسل را خود ائمه نيز تأييد كرده اند.
سید محمد مهدی موسوی
پی نوشتها
[1] . برای جواز و استحباب توسل ر. ک به آیاتی چون: 35 مائده؛ 97 یوسف؛ 64 نساء.
[2] . به عنوان نمونه روايتى كه ترمذى، نسائى، بيهقى و طبرانى به 90 اسناد صحيح از عثمانبن حنيف آوردهاند كه مردى نابينا نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: «دعا كن كه خدا مرا عافيت دهد». حضرت فرمود: «اگر بخواهى دعا مىكنم و اگر مىخواهى صبر كن كه اين بهتر است». [آن مرد] گفت: «دعا كن». حضرت او را فرمان داد كه وضويى نيكو بگيرد و چنين دعا كند: «اللهّم اني أسئلك و اتوجه إليك بنبيك محمد نبي الرحمة»؛ [در ادامه دعا چنين آمده است] «اى محمد! من با تو در مورد حاجتم به سوى پروردگارم رو مىكنم تا برآورده شود. خداوندا! شفاعت او را در مورد من بپذير. او نيز چنين كرد و بينا شد». بخارى در تاريخ خود و ابن ماجه و حاكم در مستدرك به اسناد صحيح اين حديث را آوردهاند، و جلال الدين سيوطى نيز در جامع كبير و صغير آن را ذكر كرده است. پس پيامبر (ص) مرد نابينا را فرمان داد كه او را بخواند و با او درباره برآمدن حاجت خويش به خدا توسل جويد.
[3] . بحارالانوار ج ۳۵ ص ۱۲ و ۱۰۲
[4] . بحار الأنوار، ج 16، ص 366.
[5] . كليني رازي، أصول من الكافي، ج2 ، ص545.
[6] . صحيفة سجادية، الامام زين العابدين (علیه السلام) ، ص 168.
[7] . قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۲، ص ۳۷۴.
[8] . ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 274.
[9] . طبري، ابي جعفر محمد بن جرير بن رستم، دلائل الامامة، ص 324.
منابع:
- ابن قولویه، کامل الزیارات، چاپخانه مرتضویه نجف، 1356 ق.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، چاپ دوم، بیروت: مؤسسة الوفاء، دار إحياء التراث العربي، 1403ق.
- صحيفة سجادية، الامام زين العابدين (علیه السلام)،تحقيق : الابطحي الاصفهاني، السيد محمد باقر الموحد ناشر : مؤسسة الامام المهدي (ع) / مؤسسة الأنصاريان للطباعة والنشر – قم – ايران، سال چاپ : 25 محرم الحرام 1411).
- طبري، ابي جعفر محمد بن جرير بن رستم، دلائل الامامة، تحقيق: قسم الدراسات الإسلامية – مؤسسة البعثة، ناشر: مركز الطباعة والنشر في مؤسسة البعثة، قم، چاپ: الأولى1413.
- قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، آستان قدس رضوی،۱۳۷۴ش.
- كليني رازي، أصول من الكافي، ناشر: اسلاميه، تهران، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.